سفارش تبلیغ
صبا ویژن

طنین طاها

                                                        

به نام خداوند منتظران

همیشه گفتن و میگن یه روز جمعه میایی

چی میشد جمعه ای این هفته بیایی

اقا جون سالیان ساله که در انتظار ظهورت صبر کرده ایم

 یادم از زمانی که خوب و بد را فهمیدم توی گوشم اسم تو را زمزمه کردند و می گفتن یه روزی تو میایی. اما حالا سالیان سال که از اون زمونا میگذره، اما تو هنوز نیامده ای. یوسف زهرا ، تو بد بودنا ما هیچ شکی نیست تو بی وفا بودن ما هیچ شکی نیست تو ... اما اقا جون تو که بی وفا نیستی . می دونم توقع زیادی از ماها که به اصطلاح مسلمان هستیم نداری.  می دونم هر روز با دیدن اعمال و رفتار ما رنجیده خاطر میشی. می دونم با وجود اینکه ما بدیم، اما تو با بزرگواری و مهربونیت همیشه برای ما دعا کرده ای. حتی بنا به روایتی این را هم می دانم که از بس برای ما واعمال خلاف ما نزد خدا گریه و شفاعت خواهی کرده ای که چشمانت کم سو شده .اما اقا ما که فقط به هنگام درد ورنج و مشکل یادمون می افته که خدایی هم هست، که امام زمانی هم هست، که اهل بیتی هم هست ،که حتی شهدایی هم هستند که به فریادمون برسند . ما ها که همیشه ی خدا در خواب غفلت به سر می بریم . ما ها که ... راستی اقا، حالا که هیچ امیدی به ماها نیست. ماهایی که حتی حاضر نیستیم برای یکبار هم که شده خالصانه و مخلصانه از خدا برای ظهورت دعاء کنیم می خواهی چه کار کنی؟ ایا هنوز هم می خواهی منتظر بمونی تا که شاید از میون این همه ادمی که ادعای مسلمانی می کنند سیصد و سیزده تا یار پیدا بشه؟ تا بتونی با اونا قیام کنی؟ اقا همه میگن یعقوب نبی خیلی صابر بوده اما من میگم شما از ایشون هم صابر تریند می دونید چرا؟ اخه حضرت یعقوب فقط منتظر امدن یوسفش بود و این انتظار کمتر از چهل سال به طول کشید و فقط برای اشتباه و گناه یازده فرزند دیگرش می گریست. اما شما چی ؟ شما که به انتظار سیصد و سیزده یار، غریب به بیش از هزار و سیصد سال که درانتظارید چی؟ شمایی که بیش از هزارصد و هفتاد سال که بخاطر اشتباه و گناه میلیون ها نفر مسلمان گریه می کنید چی ؟ اقا دیگه زبانم قاصر از گفتن ، از گفتن حقایقی که سالیان ساله با ان روبرو هستیم اما همیشه از ان غافل . نمی دونم، نمی دونم  وقتی بیایی اون وقت چطور باید به شما نگاه کنم، در حالی که از شرم چون شمع اب میشم. چرا که حالا هم زین بابت خجل زده و شرمسارم. ولی می دانم. می دانم که باز هم از سر گناه های ما میگذری و چون پدری دلسوز، بچه های نا خلفتو می بخشی .ولی چه سود برای ما که تا زمین و زمان هست زین بابت خجل زده هستیم . شاید دیگه حالا وقتش باشه ، وقت بیدار شدن. ما ها خواب نیستیم که بشه بیدارمون کرد، ماها خودمان را به خواب زده ایم. برای همین هم تا خودمان نخواهیم و همت نکنیم نمی توانیم از این خواب برخیزم . بنا به روایتی ظهور نزدیک است نزدیکتر از اونی که بخواهی فکرشو بکنی . پس باید تا دیر نشده فکری کرد همتی کرد تا در زمان ظهور جزء یاران ان حضرت و جزء خادمان ایشان باشیم وبا روی سپید به استقبال ظهور برویم . راه سختی نیست فقط خودمان باید بخواهیم خودمان ...

 

 

(( به امید روزی که همگی از خواب غفلت برخاسته ایم و دعا کنان به استقبال ظهورمی رویم ))

 

طاها رستگار


ارسال شده در توسط طاها رستگار